دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۴
نظریه سه‌گانه ناممکن (Impossible Trinity) در اقتصاد ایران

مدیرعامل پیشین بانک بین‌المللی توسعه در ونزوئلا گفت: نظریه سه‌گانه ناممکن تصریح می‌کند که هیچ کشوری نمی‌تواند همزمان سه هدف کلیدیِ ثبات نرخ ارز، جریان آزاد سرمایه و سیاست پولی مستقل را داشته باشد.

وحید حاجی‌حتم‌لو - مدیرعامل پیشین بانک بین‌المللی توسعه در ونزوئلا: نظریه سه‌گانه ناممکن (Impossible Trinity) اساساً بیان می‌کند که هیچ کشوری نمی‌تواند به‌ طور همزمان هر سه هدف (ثبات نرخ ارز، جریان آزاد سرمایه و سیاست پولی مستقل) را محقق کند و این یک اصل بنیادین در اقتصاد بین‌الملل است. در ادامه، این موضوع را دقیق‌تر بررسی و توضیح داده خواهد شد که چرا ایران، مانند هر اقتصاد دیگری، نمی‌تواند هر سه هدف را داشته باشد و چگونه شرایط خاص ایران بر اولویت‌بندی این اهداف تاثیر گذاشته است.

۱. بازنگری نظریه سه‌گانه ناممکن

نظریه سه‌گانه ناممکن، که توسط رابرت ماندل و مارکوس فلمینگ (۱۹۹۷) توسعه یافت، بیان می‌کند که یک اقتصاد فقط می‌تواند دو هدف از سه هدف زیر را به ‌طور همزمان دنبال کند:

  • ثبات نرخ ارز: حفظ نرخ ثابت یا تقریباً ثابت ارز ملی در برابر ارزهای خارجی (مثل دلار)
  • جریان آزاد سرمایه: اجازه ورود و خروج آزادانه سرمایه بدون محدودیت‌های دولتی
  • سیاست پولی مستقل: توانایی بانک مرکزی برای تنظیم نرخ بهره و عرضه پول به ‌منظور مدیریت اهداف داخلی (مثل کنترل تورم یا تحریک رشد اقتصادی)

این نظریه ذاتاً به این معناست که هر کشوری، صرف‌نظر از محدودیت‌های خاص خود، مجبور است یکی از این سه هدف را کنار بگذارد. بنابراین، وضعیت ایران در این چارچوب به انتخاب دو هدف محدود شده است.

۲. چرا ایران فقط دو هدف را دنبال می‌کند؟

ایران، مانند هر اقتصاد دیگری، نمی‌تواند هر سه هدف را به ‌طور همزمان داشته باشد، زیرا این اهداف به لحاظ منطقی و عملی با یکدیگر ناسازگارند. با این‌ حال، شرایط خاص اقتصاد ایران (مانند تحریم‌ها، وابستگی به نفت و سلطه مالی دولت همان سیاست پولی ناخوشایند سارجنت و همکارانش است) که بر اولویت‌بندی این دو هدف تاثیر گذاشته است. برای درک بهتر مثال ذیل را در نظر بگیرید:

  • ترکیب رایج در ایران (ثبات نرخ ارز + سیاست پولی مستقل، کنار گذاشتن جریان آزاد سرمایه):

ایران به دلیل تحریم‌های بین‌المللی و محدودیت‌های بانکی، عملاً نمی‌تواند جریان آزاد سرمایه را دنبال کند. این محدودیت، انتخاب جریان آزاد سرمایه را از معادله خارج کرده است. در نتیجه، بانک مرکزی ایران اغلب تلاش کرده نرخ ارز را تثبیت کند (برای کنترل تورم وارداتی و حفظ رقابت‌پذیری تجارت خارجی) و تا حدی سیاست پولی را برای مدیریت نقدینگی یا تورم به کار بگیرد. اما استقلال سیاست پولی به دلیل سلطه مالی دولت (استقراض از بانک مرکزی) محدود شده است. این ترکیب نشان می‌دهد که ایران، طبق منطق سه‌گانه ناممکن، جریان آزاد سرمایه را کنار گذاشته و دو هدف دیگر را (هرچند با محدودیت‌هایی) دنبال کرده است.

  • دوره‌های خاص (ثبات نرخ ارز + جریان محدود سرمایه، کنار گذاشتن سیاست پولی مستقل):

در دوره‌های وفور درآمدهای نفتی نظیر دهه ۱۳۸۰، ایران توانسته با استفاده از ذخایر ارزی، نرخ ارز را تثبیت کند و تا حدی جریان سرمایه را (به‌ صورت کنترل‌شده، مثلاً در بخش نفت و گاز) تسهیل کند. اما این امر به قیمت از دست دادن استقلال سیاست پولی تمام شده است، زیرا تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد باعث افزایش نقدینگی و تورم شده است. در این حالت، ایران سیاست پولی مستقل را کنار گذاشته و دو هدف دیگر را اولویت داده است.

۳. تاثیر شرایط خاص ایران بر اولویت‌بندی

اگرچه نظریه سه‌گانه ناممکن برای همه اقتصادها صدق می‌کند، شرایط خاص ایران (تحریم‌ها، وابستگی به نفت و ساختار اقتصاد دولتی) باعث شده که انتخاب دو هدف از سه هدف با چالش‌ها و اولویت‌های خاصی همراه باشد:

  • تحریم‌های بین‌المللی: تحریم‌ها عملاً جریان آزاد سرمایه را غیرممکن کرده‌اند. این محدودیت باعث شده ایران به‌ طور پیش‌فرض جریان آزاد سرمایه را کنار بگذارد و تمرکز خود را بر ثبات نرخ ارز یا سیاست پولی بگذارد.
  • وابستگی به درآمدهای نفتی: ذخایر ارزی ایران به شدت به صادرات نفت وابسته است. در دوره‌های وفور ارزی، ایران توانسته نرخ ارز را تثبیت کند، اما این امر اغلب به افزایش نقدینگی و کاهش استقلال سیاست پولی منجر شده است.
  • سلطه مالی دولت: دولت ایران به دلیل کسری بودجه مزمن، از بانک مرکزی برای تامین مالی استفاده می‌کند. این امر استقلال سیاست پولی را تضعیف کرده و باعث شده ایران در بسیاری از دوره‌ها نتواند این هدف را به ‌طور کامل دنبال کند.

بنابراین، درست است که ایران به دلیل منطق سه‌گانه ناممکن نمی‌تواند هر سه هدف را داشته باشد، اما شرایط خاص اقتصاد ایران (مانند تحریم‌ها و وابستگی به نفت) تعیین کرده که کدام دو هدف اولویت داشته باشند و چگونه اجرا شوند.

۴. تصحیح دیدگاه: محدودیت یا منطق نظریه؟

ایران نه به دلیل محدودیت‌هایش، بلکه به دلیل منطق ذاتی سه‌گانه ناممکن، مجبور به انتخاب دو هدف است. اما محدودیت‌های ایران (مثل تحریم‌ها) بر نوع انتخاب (یعنی کنار گذاشتن جریان آزاد سرمایه یا محدود شدن سیاست پولی) تاثیر گذاشته‌اند، نه بر اصل نظریه. به عبارت دیگر حتی اگر ایران تحریم نبود یا اقتصاد متنوع‌تری داشت، باز هم نمی‌توانست هر سه هدف را همزمان دنبال کند. شرایط خاص ایران باعث شده که جریان آزاد سرمایه معمولاً کنار گذاشته شود و تمرکز بر ثبات نرخ ارز و سیاست پولی (با محدودیت‌هایی) باشد.

۵. شواهد تجربی در ایران: دوره‌های تاریخی

دهه ۱۳۶۰: به دلیل جنگ و کمبود ارزی، جریان آزاد سرمایه کنار گذاشته شد و تمرکز بر تثبیت نرخ ارز و سیاست پولی برای تامین مالی جنگ بود.

دهه ۱۳۸۰: با درآمدهای نفتی بالا، ثبات نرخ ارز و جریان محدود سرمایه (سرمایه‌گذاری در بخش نفت) اولویت داشت، اما سیاست پولی مستقل قربانی شد.

دهه ۱۳۹۰ و پس از آن: تحریم‌ها جریان آزاد سرمایه را غیرممکن کرد و تلاش برای تثبیت نرخ ارز به تورم بالا و کاهش استقلال پولی منجر شد.

۶. نتیجه‌گیری

نظریه سه‌گانه ناممکن ذاتاً بیان می‌کند که ایران، مانند هر اقتصاد دیگری، نمی‌تواند هر سه هدف را به ‌طور همزمان داشته باشد. بنابراین، انتخاب دو هدف در ایران نه به دلیل "محدودیت‌های خاص"، بلکه به دلیل منطق نظریه است. با این ‌حال، شرایط خاص ایران (تحریم‌ها، وابستگی به نفت و سلطه مالی دولت) بر نوع ترکیب انتخاب ‌شده تاثیر گذاشته است. در عمل، ایران معمولاً جریان آزاد سرمایه را کنار گذاشته و تلاش کرده بین ثبات نرخ ارز و سیاست پولی مستقل (هرچند با محدودیت‌هایی) تعادل برقرار کند. برای بهبود مدیریت این سه‌گانه، ایران نیاز به تقویت ذخایر ارزی، کاهش وابستگی به نفت و افزایش استقلال بانک مرکزی دارد تا انعطاف بیشتری در اولویت‌بندی اهداف داشته باشد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha